کد مطلب:28746 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118
خوارج، چنین بودند. آنها كه خودْ حَكَمیّت را بر امیر مؤمنان تحمیل كرده بودند، بدون این كه اندكی فرصتِ اندیشیدن بر خود روا دارند و در آنچه به وجود آورده اند، تأمّل كنند، چوب تكفیر را فراز آوردند و علی علیه السلام را كه تبلور ایمان و تجسّم عینی حق مداری و جلوه والای الهی نگری بود، تكفیر كردند، و شگفتا كه به قتل هر كه بر این باور نبود، فتوا دادند و كسانی را بدین جهت از دم تیغ گذراندند.[1]. آنان در این راه همی پیش رفتند و تكفیر را قانونمند كردند و هر آن كه را مرتكب كبیره می شد، كافر می دانستند. از این روی در یكی از جنگ ها وقتی از فرمانده خود كه «قطری» نام داشت، پرسیدند كه جنگ خواهد كرد یا نه و او جواب منفی داد و بعد تصمیم به جنگ گرفت، سپاهیان گفتند كه او دروغ گفته و كافر شده است. قطری نیز از آن روی كه سپاهش او را به طعنه، «دابّةُ اللَّه (جُنبده خدا)» می خواندند، حكم به كفر آنان كرد.[2].
از جمله ثمرات تلخ و زیانبار تندروی های از سر جهل و افراطگری های بی بنیاد و تعمّق در دین و خود محوری های زاییده از آن، متّهم ساختن دیگران به بی دینی است. سطحی نگرانِ جامد و خودپسند كه خود و چگونگی رفتار خود را معیار حق گرفته اند، سریع و بدون هیچ پایه و بنیادی درباره دیگران داوری می كنند و چوب تكفیر را بر سر هر آن كه چون آنها نمی اندیشد، فرود می آورند.